طراحي سايت ارزان در خميني شهر خميني شهر پس از تهران بزرگترين شهر از نظر تراکم است و پر جمعيت ترين شهر ايران به شمار مي رود اين شهر در زمينه هاي صنعتي و کشاورزي در چند سال اخير بسيار موفق بوده به طوري که اکثر کسب و کار هاي خميني شهري رو به دنياي آنلاين جهت گسترش کسب و کار خود آورده اند ، طراحي سايت در خميني شهر يکي از خدماتي است که آکادمي پيماني به خميني شهري هاي عزيز ارائه مي دهدخمينيشهر يکي از شهرهاي استان اصفهان در مرکز ايران است.و اکثر ساکنان اين شهر را فارس و اقليت عرب و اقليت لر تشکيل ميدهند. اين شهر از سال ???? تا ???? همايون شهر و پيش تر از آن سدِه (سه ده يا سه دژ) و ماربين ناميده ميشد.اين شهرستان ،شهرستان شاهد نمونه کشور است. اين شهر در بخش مرکزي شهرستان خمينيشهر قرار دارد. جمعيت آن طبق سرشماري سال ???? مرکز آمار ايران برابر با ??????? است.موقعيت جغرافيايي خميني شهرشهر خميني شهر با مساحت برابر ??? کيلومتر مربع، در منطقه? بلوک ماربين و در ?? کيلومتري شمال غربي اصفهان واقع شده و از شمال به شهرستان شاهين شهر و ميمه، از شرق و شمال شرقي به شهرستان اصفهان، شمال غربي و غرب به شهرستان نجف آباد، و از جنوب به مرزهاي قانوني شهر اصفهان و فلاورجان محدود ميشود. نواحي شمال و شمال غربي آن را کوههاي محمودآباد با ???? متر و سرچاه ???? متر و کوه صالح يا صلا با ???? متر فرا گرفته و نواحي جنوبي و خاوري آن را دشت همواري پوشاندهاست. در شمال شهر ارتفاعات سيد محمد و پلارت با ارتفاع ???? متر زيبايي خاصي به منطقه دادهاست. ارتفاع شهرستان از سطح دريا، حدود ???? متر و به قولي ???? متر است؛ بنابراين، ?? متر از اصفهان مرتفع تر ميباشد. موقعيت جغرافيايي شهر خميني شهر "?? '?? °?? طول شرقي و "??'?? عرض شمالي است. در برخي کتب ديگر طول و عرض جغرافيايي خميني شهر را چنين محاسبه نمودهاند ?? درجه و ?? دقيقه طول شرقي از نصف النهار گرينويچ و?? درجه و ?? دقيقه عرض شمالي از استوا، و نيز ?? دقيقه و ?? درجه عرض جغرافيايي و ?? دقيقه و ?? درجه? طول جغرافيايي. در اين ناحيه شاخههايي از زاينده رود به صورت مادي و کانال آبرساني, ...ادامه مطلب
کتاب شهر نوازندگان سفيد داستان نسلکشي کردهاي عراق رمان شهر نوازندگان سپيد را بختيار علي، نويسنده، منتقد و رسالهنويس کُرد نخستين بار در سال ???? منتشر کرد که در سال ???? با ترجمهي رضا کريم مجاور و توسط انتشارات افراز بار ديگر در اختيار دوستداران اين نويسنده قرار گرفت. بختيار علي در رمان شهر نوازندگان سفيد، از فاحشهخانهاي در جنوب عراق به نقل داستان نسلکشي کردهاي عراق در سال ???? مينشيند. بختيار علي محمد در سليمانيه کردستان عراق و در سال ???? متولد شد. او متفکر، رماننويس، رسالهنويس، منتقد و شاعر نيز هست. بختيار علي کار خود را با شعر و مقاله آغاز کرد اما از اواسط دههي ???? توانست خود را بهعنوان رماننويسي تأثيرگذار به ديگران بشناساند. از او علاوه بر مقالاتش، شش رمان و مجموعه اشعار متعددي به چاپ رسيده است. سبک نوشتاري بختيار علي رئاليسم جادويي است. از آثار منثور او ميتوان به مرگ تکفرزند دوم، قصر پرندگان غمگين، غزلنويس و باغهاي خيال، آخرين انار دنيا و شهر نوازندگان سفيد اشاره کرد. دربارهي رمان دست تقدير، فاحشهاي کُرد، پزشکي کُرد و هنردوست، ژنرال عربي نادم و يکي از نجاتيافتگان عمليات انفال را کنار هم قرار ميدهد. هريک از شخصيتها سوداي چيزي را در سر دارند. فاحشه سعي دارد معشوقش را از دنياي زندانهاي زيرزميني و شکنجه رها سازد؛ موسيبابک، پزشک، آرزو دارد بتواند در اين استبداد پاي هنر و زيبايي را به زندانها باز کند؛ ژنرال سميرالبابلي اميدوار است بتواند يک روز خود را به خاطر تمام قساوتهايي که در گذشته مرتکب شده، ببخشد و بازماندهي عمليات انفال سوداي حق و عدالت در سر دارد. با گذر از رويها، کابوسها و تکاپوي شخصيتها، دنيايي مييابيم پر از ظلم، قتلعام، حسرت، پشيماني، نجات و استقامت. در جايي که هنوز پاکدامني تعيينکنندهي عيار زنان است، رمان شهر نوازندگان سپيد تمام تلاشش را ميکند تا اخلاق متعارف و متعصب را به مبارزه بطلبد. اگر قصد اين باشد، راحت ميتوان داستان را از زبان يک فاحشه، ژنرال و موسيقيداني در يک فاحشهخانه نقل کرد. در چنين داستاني ميتوان نشان داد که در کشوري جنگزده، همه قربانياند؛ حتي ظالم. ميتوان نشان داد که ا,کتاب,شهر,نوازندگان,سفید ...ادامه مطلب
نقد کتاب شهر معمولي اثر ناتالي ليد نقد کتاب شهر معمولي در اين مطلب قصد داريم به معرفي صدايي جديد در دنياي ادبيات کودک بپردازيم؛ ناتالي ليد و نخستين رمان او، شهر معمولي. اين رمان پوستتان را به خارش مياندازد، چشمانتان را برق مياندازد و قلبتان را به آواز درميآورد. ميدنايت گولچ قبلترها مکان جادويي بود. شهري بود که مردم ميتوانستند بر فراز طوفانها آواز بخوانند و بر بالاي گلهاي آفتابگردان رقص و پايکوبي کنند؛ اما اين داستانهاي سحرآميز براي خيلي وقت پيشاند؛ خيلي وقت پيش يعني قبل از آنکه شهر نفرين شود و همهي جادوها از شهر کوچ کنند. فليسيته ?? ساله است و از تمام ماجرا خبر دارد. قلب مادرش نفرينشده تا هميشه سرگردان باشد و نتواند يکجا بند شود. اما زماني که به ميدنايت گولچ ميرسند، صدايي در گوش فليسيته ميخواند که قرار است شانس به او رو کند. فليسيته کلمهها را جمع ميکند؛ او کلمهها را هرکجا که باشند ميبيند؛ کلمهها بعضياوقات بالاي سر آدمهاي غريبه ميدرخشند و بعضي وقتها در مراسم عيد گوشهاي دنج در کليسا پيدا ميکنند و قايم ميشوند، گاهي وقتها هم ميشود که به گوشهاي نرم سگ فليسيته گيرکرده باشند. جونا هم پسر مرموزي است که موهاي سيخ سيخي دارد و کارهاي خوب ميکند و پر است از کلمههايي که فليسيته قبلاً نديده است؛ کلمههايي که باعث ميشوند ضربان قلب فليسيته تند شود. فليسيته فقط ميخواهد در ميدنايت گولچ بماند اما اول بايد بفهمد که چطور ميشود جادو را به شهر بازگرداند، نفرين را باطل کرد و قلب شکستهي مادرش را درمان کرد. ميدنايت گولچ زماني شهر سحرآميزي بود. بعضي از مردم ميتوانستند کاري کنند باران ببارد؛ بعضيها هنگام ناراحتي ميتوانستند نامرئي شوند، بعضيها در تاريکي برق ميزدند؛ بعضيها شيرينيهاي جادويي ميپختند و اگر آدمهاي خجالتي از آنها ميخوردند يخشان آب ميشد و حسابي ميخنديدند. بعضيها بودند که خاطرات شاد آدمها را به يادشان ميآوردند و خاطرات غمانگيزشان را از ذهن پاک ميکردند و حتي بعضي از آنها ميتوانستند نور ستارهها را در شيشهي مربا نگهدارند. ساليان سال ميدنايت گولچ پر بود از جادو تا اينکه تمام آنها با نفريني دود شدند و رفتند هوا. سالها ميگذرد… فليسيته جونيپر دخترکي است که ,نقد,کتاب,شهر,معمولی ...ادامه مطلب